Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (3205 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Zebrastreifen {pl} U محل خط کشی عبور پیاده
Fußgängerüberweg {m} U محل خط کشی عبور پیاده
Fußgängerübergang {m} U محل خط کشی عبور پیاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Fußgängerzone {f} U منطقه عبور پیاده [خیابان با آجر سرخ پوشیده شده با سر تا سر مغازه]
Other Matches
Energiewende {f} U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
Durchfahrt {f} U راه عبور
Durchquerung {f} U عبور
Durchzug {m} U عبور
Durchmarsch {m} U عبور
Durchgang {m} U عبور
Durchfuhr {f} U عبور
Bankett {n} U پیاده رو
zu Fuss U پیاده
Bürgersteig {m} U پیاده رو
Fußpfad {m} U پیاده رو
Fußweg {m} U پیاده رو
Durchreisevisum {n} U ویزای عبور
Durchreisevisum {n} U روادید عبور
Einbahnverkehr {m} U عبور یک طرفه
Durchbruch {m} U عبور [از مانع]
Fußvolk {n} U پیاده نظام
Begehung {f} U پیاده روی
Fußreise {f} U سفر پیاده
Straßenrand {m} U لبه پیاده رو
Fußgänger {m} U عابر پیاده
Ich habe mich verlaufen. U گم شده ام. [پیاده]
spazieren U پیاده رفتن
zu Fuß gehen U پیاده رفتن
absetzen U پیاده کردن
zugestellt [unpassierbar] <adj.> <past-p.> U غیر قابل عبور
Bordkante {f} U حاشیه سنگی پیاده رو
Bordstein {m} U حاشیه سنگی پیاده رو
Fußweg {m} U راه عابر پیاده
Ausbau {m} U پیاده کردن [موتور]
Bauer {m} U مهره پیاده [شطرنج]
Anlandung {f} U از کشتی پیاده شدن
im Schritt U با سرعت پیاده روی
Jemanden aussteigen lassen U کسی را پیاده کردن
wandern U پیاده روی کردن
Ausgangssperre {f} U زمان قطع عبور و مرور
Durchfahrt {f} U عبور [ابا وسیله نقلیه]
Bahnschranke {f} U مانع عبور راه آهن
Sperrstunde {f} U زمان قطع عبور و مرور
ausgesperrt sein U در منع عبور و مرور بودن
Abbau {m} U پیاده کردن [ماشین آلات]
Können Sie mir sagen wenn ich aussteigen muss? U میتوانید به من بگویید کی پیاده بشوم؟
Ich muss hier aussteigen. U باید اینجا پیاده بشوم.
aus einem Fahrzeug aussteigen U پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
Wie viele Minuten zu Fuss? U چند دقیقه پیاده طول می کشد؟
absteigen U پیاده شدن [وسیله حمل و نقل]
Radfahrstreifen {m} U راه دوچرخه [در پیاده رو یا زمین جاده]
Fahrradstreifen {m} U راه دوچرخه [در پیاده رو ی زمین جاده]
Können Sie mir sagen wenn ich raus muss? U میتوانید به من بگویید کی پیاده بشوم؟ [روزمره]
aussteigen U پیاده شدن [وسیله حمل و نقل]
aussteigen lassen U پیاده کردن [وسیله حمل و نقل]
Schulweg U راه عبور دانش آموزان [محل تقاطع]
End... U پایانی [انتهایی] [محل پیاده وسوار کردن ]
Abschluss... U پایانی [انتهایی] [محل پیاده وسوار کردن ]
Anschluss... U پایانی [انتهایی] [محل پیاده وسوار کردن ]
Setzen Sie mich vor dem Bahnhof ab! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
Verkehrsinsel {f} U سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
Endstation. Alle aussteigen. U آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل]
Man kommt nur zu Fuß dorthin. U به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت.
Welcher Halt für Brandenburger Tor? U کدام ایستگاه مترو [پیاده بشوم ] برای دروازه براندنبورگ؟
Passwort {n} U اسم رمز [اسم عبور ]
Kennwort {n} U اسم رمز [اسم عبور ]
Recent search history Forum search
1من میخوام بروم فرانکفورت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com